از من می پرسد از کجا می آیی؟
می گویم
با شوقی دروغین در نگاه و غروری مجازی در دل:
از سرزمین کوه های سر به فلک کشیده و دشت های سرسبز
جنگل ها و رودها و کویرها!
می گویند اما این ها دروغ را بو می کشند
پوزخندی می زند
می گوید از کجا می آیی؟
-از سرزمین ابن سینا و رازی
کاشف الکل و نویسنده ی قانون!
باز می پرسد :از کجا می آیی؟
-از سرزمین شاعران و نویسندگان!حافظ را نمی شناسی،عمر خیام را که می شناسی؟!
-بگو از کجایی
-از سرزمین داریوش و کوروش!از خاستگاه اولین لوح حقوق بشر!
می خندد این بار با صدای بلند!
-راستش را بگو،از کجایی؟
سرم را می اندازم پایین
-از سرزمین دختران روی آسفالت و پسران توی عکس
آزادی در زنجیر و زنجیر در آزادی
هنر در سوراخ و موش ها با دندان های خون آلود و چشم های سرخ بیرون در خیابان
من از سرزمین فریاد می آیم
راه های سخت
کوه های صعب العبور
و مرزهای بسته ی تنهایی
من ،قافله ام راهش را گم کرده است...
دیگر هیچ نمی پرسد.
می گویم
با شوقی دروغین در نگاه و غروری مجازی در دل:
از سرزمین کوه های سر به فلک کشیده و دشت های سرسبز
جنگل ها و رودها و کویرها!
می گویند اما این ها دروغ را بو می کشند
پوزخندی می زند
می گوید از کجا می آیی؟
-از سرزمین ابن سینا و رازی
کاشف الکل و نویسنده ی قانون!
باز می پرسد :از کجا می آیی؟
-از سرزمین شاعران و نویسندگان!حافظ را نمی شناسی،عمر خیام را که می شناسی؟!
-بگو از کجایی
-از سرزمین داریوش و کوروش!از خاستگاه اولین لوح حقوق بشر!
می خندد این بار با صدای بلند!
-راستش را بگو،از کجایی؟
سرم را می اندازم پایین
-از سرزمین دختران روی آسفالت و پسران توی عکس
آزادی در زنجیر و زنجیر در آزادی
هنر در سوراخ و موش ها با دندان های خون آلود و چشم های سرخ بیرون در خیابان
من از سرزمین فریاد می آیم
راه های سخت
کوه های صعب العبور
و مرزهای بسته ی تنهایی
من ،قافله ام راهش را گم کرده است...
دیگر هیچ نمی پرسد.