همین روزهاست
که
رنج
مانند نقطههای رنگارنگ وارد دهانم شود
یا
با نخهای در هم پیچیده
بر گردنم بیفتد
یا از رگهایم بیرون بپاشد
روی عکسهایی که دختری تویشان لبخند میزند
همکاریم؛
زجر
چاقوی بُرندهایست
که
رنج
مانند نقطههای رنگارنگ وارد دهانم شود
یا
با نخهای در هم پیچیده
بر گردنم بیفتد
یا از رگهایم بیرون بپاشد
روی عکسهایی که دختری تویشان لبخند میزند
همکاریم؛
زجر
چاقوی بُرندهایست