خانه زیبایی زیاد داشت






یکی از زیبایی های خانه ی دانشگاه لیوان های نیمه پر قهوه های فوری بود.صبح که می خواستم بروم یک لیوان لب به لب درست می کردم و بعد وسط سیگار کشیدن سر صبحی که از بهترین لذات زمانه است،انقدر وقتم گرفته می شد که این ها نصفه می ماندند.یکی وسط لوازم آرایش ها،یکی کنار لپ تاپ،یکی روی هره ی پنجره..
بعد خسته که از بیمارستان می آمدم خانه،یا مست و پاتیل از عرق خوری های ساری،یا از پیش تیم دانشکده فنی با آن وضعیت خاص می رفتم سراغ قهوه ی فوری سرد که طعمش بی نظیر بود و هوس سیگار می انداخت به سرم..