نامه ی آدم گلی

چه خبر؟

اینجا عزیز خبری نیست غیر دوری شما

راستش را بخواهید اینجا روز نمی شود

آفتاب در نمی آید

باران نمی بارد

قصه ای آغاز نمی شود

حتی قصه های قدیمی ایستاده اند از ادامه یافتن...

از احوال ما اگر خواسته باشید هم هیچ خوب نیستیم

رنج می کشیم

نفس مان سختی می کشد برای بالا آمدن

درد دارد دست مان

می گذاریمش به حساب منبسط شدن هوای داخل وجودمان که موقع گل بودن جای به جای در ما جا مانده است

می ترکیم از درون!

این روز ها اگر روزهای در کوره گذاشته شدن ما نیست ،پس چیست؟*




 *:دیشب پر( http://parminevisad.blogspot.com/)می گفت گل را که شکل می دهند می گذاردنش در کوره که پخته شود،آن جا اگر هوایی درش مانده باشد منبسط می شود  و می شکندش ،می شود تکه های شکسته را باز به هم چسباند،پرسیدم اگر نگذاریمش توی کوره چی؟این که خودش همین جا هم خشک می شود؟ گفت اگر توی کوره نرود بعد ها نمی ماند، کم کم از بین می رود،مضمحل می شود!